در مناسبات سرمایهداری٬ خیریهها به عنوان لشکر زامبیها آخرین قطرهی واجد ارزش مصرف در تن و روح تهیدستان را میمکند. در تقسیم اجتماعی کار، وظیفهی خیریه، لاپوشانی کردن تضادهای ساختاری و تبدیل پتانسیل اعتراضی به سانتیمنتالیسم است.
خیریه هرگز به شما نمیگوید دلیل متوقف نشدن بیماریهای واگیردار نتیجهی کژکاری سیستم درمانی٬ نقصعضوشدگان تفالههای خط تولید کارخانجات٬ افزایش کودکِ کارگر در راستای بازتولید نیروی کار ارزان قیمت و تو سری خور یا دستفروشها زوائد خصوصیسازی هستند. خیریه برای تثبیت سیستم کار میکند نه برای کاستن از فلاکت. خیریه اعتراض به تضاد طبقاتی را به التماس تقلیل میدهد. خیریه یکی از مهمترین آفاتی است که سیستم برای از درون خوردن مقاومت ایجاد کرده است. سرمایهداری برای استمرار خود به فلاکت و برای انسانی نشان دادن سیمای خود به طبیعی جلوه دادن تضاد طبقاتی نیاز دارد. بنابراین تضاد را نه نتیجهی مستقیم استثمار جامعه به نفع مشتی زالوی اقتصادی، بلکه ماحصل تنبلی ، نداشتن ژنخوب و استعداد معرفی میکند . از همینروست که از شما میخواهد به جای اعتراض به استثمار کودکان در صنعت پوشاک، یا اعتراض به عدم انجام وظایف دولت در قبال پاپرهنگان، لباسهای ژندهی خود را به دیوار مهربانی بیاویزید. از دولت انتقاد نکنید بلکه مشتی پول خرد و غذای نیمخوردهتان را بگذارید جلوی فقرا. خیریه مروج کثافتترین شکل از مناسکِ انساندوستانه است. خیریه دیوار بلند حاشاست و خیریهگری سدی در برابر خواست بازتوزیعِ عادلانهی ثروت. سلبریتیها و سوپراستارها نیز موتور محرکهی بازتولید خیریهگری هستند. آنها خود را با عجله به بدنهای رو به احتضار میرسانند تا مبادا دیدن اشک کودکی، منجر به تولید خشم شود. آنها همچون زامبی آخرین ارزش مصرف در بدن و روح مطرودان را میخورند و پفیوزی را جای انقلابیگری می نشانند. مثلا به تصویر بالا نگاه کنید که میانمایهی اعظم یعنی بهنوش بختیاری چطور مانند کرم به بدن نیمهجان این کودک بیمار و فقیر چسبیده تا از صورت او برای خود سرمایهی اجتمای تولید و نقش حاکمیت سرمایه را در برجا گذاشتن هزاران کودک مثل او انکار کند. شما هم امثال بختیاریها را قهرمان میدانید؟ برای پفیوزیگریشان لایک هوا میکنید؟ بسیار خب شما هم آجری شدهاید در دیوار.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر